در ارتباط با این ویرانگری ها که هراز گاهی به سوژه رسانه ها و شبکه های اجتماعی تبدیل می شود، بحث های مختلفی هم شکل می گیرد با طرح این سوال که آیا علت حمله به آثار باستانی فقط به باورهای تکفیری مرتبط است، یا دست هایی هم در کار است؟ این پشت پرده ها کجاست و چه اهدافی را دنبال می کند.
در اولین نگاه، این ویرانی ها و تخریب ها و سرقت ها ، اگرچه برای مردم منطقه معنایی جز از بین رفتن هویت و باقی ماندن تلی از خاکستر و نابودی تاریخ و فرهنگ ندارد، اما برای موزه های بزرگ غرب، کلکسیونرها، دلال ها و حتی برخی دولت ها، بسیار نان و آب دار است.
تاثیرات ایدئولوژیک و باورها را نمی توان انکار کرد، اما برای فهم بیشتر علل این همه عطش تخریب گری باید سهم و نقش علل دیگری از جمله نقش تجار و دلالان و دولت های اشغالگر و هرج و مرج ناشی از تحمیل جنگ به کشورهای منطقه و نیز تفکر و اندیشه غربی در ارتباط با تقابل تمدنی را هم دید.
نشانه ها و شواهد و بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه می گویند، تفکرات تکفیری فقط به بخشی از بدنه گروه های تکفیری مربوط است که دچار شستشوی مغزی شده اند که اتفاقا منشاء و کانون بروز و ظهور چنین تفکرات و رفتارهایی در وهابیت است که سال ها قبل با همین تفکرات موجب تخریب مقبره معصومین در قبرستان بقیع در جوار مسجد النبی و حرم رسول الله (ص) شد.
اما در عین حال به سختی می توان باور کرد که رهبران این گروه ها در سرقت اشیاء و ابزار ذیقیمت و تخریب آثار صرفا عقیدتی دخالت داشته باشند و تخریب ها ریشه در موارد دیگر و حتی فعالیت باندهای مافیایی نداشته باشد.
یکی از دلایلی که در این چارچوب می توان به آن استناد کرد، اینکه در کتاب خدا (قرآن) تاکید یا نشانه ای از دادن مجوز برای تخریب و ویرانی آثار باستانی و تمدنی وجود ندارد و به تبع آن، رهبران لایه های بالایی این گروه ها نیز قطعا از این موضوع بی اطلاع و ناآگاه نبوده و نیستند.